ز پیری، چون مرا قد همچو از واعظ قزوینی غزل 285

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

ز پیری، چون مرا قد همچو شمع سرنگون باشد

1 ز پیری، چون مرا قد همچو شمع سرنگون باشد دم مرگست، از آنم گریه و افغان فزون باشد

2 نباشد زینتی، جز گوهر دل، اهل عرفان را مرصع پوشی ما، همچو دریا از درون باشد

3 تو گر چوب ستم، مظلوم شمشیر دعا دارد ترا کی ای ستمگر، رنگی از دل‌های خون باشد؟!

4 بگرد خاطرم پیوسته گردد، لعل نوشینش همینم لاله سیراب، از باغ جنون باشد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر