1 از دهانت سخن به کام رسد از لبان تو می به جام رسد
2 از پی بستن لب، از زلفت هر شبی صد هزار دام رسد
3 زلفت ار چاشتگه بپیمایم تا به پایان نماز شام رسد
4 به سلامیت جان به باد دهم آن زمان کز توام سلام رسد
5 تو کنی جور و تیر ناله من هم بدین جان ناتمام رسد
6 خام کاری مکن مباد امروز کاتش من به چون تو خام رسد
7 وصل و هجرت به کنه کار منند تا ازین هر دوام کدام رسد
8 وصل اگر دست داد، هم در پی هجر ناگه به انتقام رسید
9 کشد از هجر و غصه، گر روزی بنده خسرو بدان غلام رسد