1 از آن اهل نظر در غم اسیرند که منظوران بغایت بی نظیرند
2 دیت از خوبرویان جست باید به هر جایی که مشتاقان بمیرند
3 نیایند اهل دل در چشم خوبان که اینان تنگ چشم، آنان حقیرند
4 کسان کز دست دل خونی نخورند اگر پیرند هم طفل به شیرند
5 زهی عمر دراز عاشقان، گر شب هجران حساب عمر گیرند
6 به دیداری که بنمایدم از دور پذیرفتم به جان، گر جان پذیرند
7 درون دیده شانم نیکوان را اگر چه راست در بالا چو تیرند
8 به دردت مردمان چشم خسرو در آب دیده مرغ آبگیرند