از باد صبا در سر زلفش از خواجوی کرمانی غزل 250

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

از باد صبا در سر زلفش چو خم افتد

1 از باد صبا در سر زلفش چو خم افتد صد عاشق دلسوخته در بحر غم افتد

2 مشتاق حرم گر بزند آه جگر سوز آتش بمغیلان و دخان در حرم افتد

3 در هر طرفت هست بسی خسته و مجروح لیکن چو منت عاشق دلخسته کم افتد

4 چون قصهٔ اندوه فراق تو نویسم گر دم بزنم آتش دل در قلم افتد

5 پیش لب ضحاک تو بس فتنه وآشوب کز مار سر زلف تو در ملک جم افتد

6 هنگام سحر گر بخرامی سوی بستان چون زلف کژت سرو سهی در قدم افتد

7 خم در قد چون چنبر خواجو فتد آن دم کز باد صبا در سر زلف تو خم افتد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر