-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از بهر دو نان، منت دونان چه ضرور است هر روز دو صد مرگ به یک جان، چه ضرور است
2 از شوق تو، نعل لب نان است در آتش در تب چو تنور از غمش ای جان چه ضرور است
3 آن را که نهادند به سر تاج قناعت بستن کمر خدمت سلطان چه ضرور است
4 تا جمع شود یک دو سه دینار حرامت دیدن همه شب خواب پریشان چه ضرور است؟
5 خود را به خطرها ز پی مال فگندن دادن سر خود در ره سامان چه ضرور است
6 جایی که رسد دست به دامان تجرد دادن بکف جامه گریبان، چه ضرور است؟
7 چون آب روان، خاک بود مسند پاکان در کلبه ما قالی کرمان چه ضرور است؟!
8 امروز شدن بر رخ خوبان همه تن چشم فردا شدنت کور و پشیمان چه ضرور است؟
9 تا آب لب تشنه یک دانه توان شد گوهر شدن ای قطره باران چه ضرور است
10 گیتی است یکی خانه، در آن ما همه مهمان کردن نسق خانه ز مهمان چه ضرور است
11 واعظ، اگر از دوست بود گوشه چشمی چشم نظر لطف ز یاران چه ضرور است؟