1 از خاک کف پات سران حیرانند کوران همه مستند و کران حیرانند
2 زان پاکانیکه در صفا محو شدند هم ایشان نیز اندر آن حیرانند
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 دلارام نهان گشته ز غوغا همه رفتند و خلوت شد برون آ
2 برآور بنده را از غرقه خون فرح ده روی زردم را ز صفرا
1 کالی تیشبی آپانسو، ای افندی چلبی نیمشب بر بام مایی، تا کرمی طلبی
2 گه سیهپوش و عصا، که منم کالویروس گه عمامه و نیزهٔ که غریبم عربی
1 دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
2 در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
1 در هر فلکی مردمکی میبینم هر مردمکش را فلکی میبینم
2 ای احول اگر یکی دو میبینی تو بر عکس تو من دو را یکی میبینم
1 بوقلمون چند از انکار تو در کف ما چند خلد خار تو
2 یار تو از سر فلک واقف است پس چه بود پیش وی اسرار تو
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به