از مخزن دل دیده هر آن از خیالی بخارایی غزل 101

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

از مخزن دل دیده هر آن دُر که بر آورد

1 از مخزن دل دیده هر آن دُر که بر آورد چون مردمیی داشت روان در نظر آورد

2 المنّة لله که صبا گرچه دلم برد بر بوی توام آمد و از جان خبر آورد

3 کس نیست که آرد ز توام شربت دردی جز غصّه که خون دل و داغ جگر آورد

4 نابرده هنوز از دل من بار فراقت بار دگر آمد غم و بار دگر آورد

5 بر بوی تو هرجا که شدم رایحهٔ مشگ پی برد من شیفته را درد سر آورد

6 از حال پریشان خیالی خبری برد ز آن طرّه پیامی که نسیم سحر آورد

عکس نوشته
کامنت
comment