-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از شب گیسوی تست روشنی روز من از رخ چون انجمت روشنی انجمن
2 تا که شکسته دلم صحبت زلفت گزید صحبت دل کرد اثر، زلف تو شد پرشکن
3 از سر زلفت نخاست این دل گردن زده من ز سرش خواستم، گردن او را بزن
4 من همه سر می نهم پیش تو بی گفت تو تو همه سر می کشی پیش من از گفت من
5 بر رخ خسرو بماند نقش ز خوبان دل تا دل پرخون اوست نقش رخت را وطن