از شب گیسوی تست روشنی از امیرخسرو دهلوی غزل 1569

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

از شب گیسوی تست روشنی روز من

1 از شب گیسوی تست روشنی روز من از رخ چون انجمت روشنی انجمن

2 تا که شکسته دلم صحبت زلفت گزید صحبت دل کرد اثر، زلف تو شد پرشکن

3 از سر زلفت نخاست این دل گردن زده من ز سرش خواستم، گردن او را بزن

4 من همه سر می نهم پیش تو بی گفت تو تو همه سر می کشی پیش من از گفت من

5 بر رخ خسرو بماند نقش ز خوبان دل تا دل پرخون اوست نقش رخت را وطن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر