-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از صومعه پیری بخرابات درآمد با باده پرستان بمناجات درآمد
2 تجدید وضو کرد بجام می و سرمست در دیر مغان رفت و بطاعات درآمد
3 هر کس که ز اسرار خرابات خبرداشت از نفی برون رفت و باثبات درآمد
4 این طرفه که هر کو بگذشت از سر درمان درد دلش از راه مداوات درآمد
5 ایدل چو در بتکده در کعبهگشودند بشتاب که هنگام عبادات درآمد
6 فارغ بنشست از طلب چشمهٔ حیوان همچو خضر آنکس که بظلمات درآمد
7 مطرب چو خروس سحری نغمه برآورد با مرغ صراحی بمقالات درآمد
8 دل در غم عشقش بخرافات درافتاد جان با لب لعلش بمراعات درآمد
9 مستان خرابش بدر دیر کشیدند در حال که خواجو بخرابات درآمد