-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از بهر مرغ خانه چون خانهای بسازی اشتر در او نگنجد با آن همه درازی
2 آن مرغ خانه عقل است و آن خانه این تن تو اشتر جمال عشق است با قد و سرفرازی
3 رطل گران شه را این مرغ برنتابد بویی کز او بیابی صد مغز را ببازی
4 از ما مجوی جانا اسرار این حقیقت زیرا که غرق غرقم از نکته مجازی
5 من هیکلی بدیدم اسرار عشق در وی کردم حمایل آن را از روی لاغ و بازی
6 تا شد گرانترک شد آن هیکل خدایی تا برنتابد آن را پشت هزار تازی
7 شد پردهام دریده تا پردهها بسوزم از آتشی که خیزد در پرده حجازی
8 چون عشق او بغرد وین پردهها بدرد با شمس حق تبریز در وقت عشقبازی