از ناز اگر نیایی، خود در از واعظ قزوینی غزل 474

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

از ناز اگر نیایی، خود در خیال مردم

1 از ناز اگر نیایی، خود در خیال مردم رحمت چرا نیاید، باری بحال مردم؟!

2 از وحشتی که داری، حرف رخت نیاید در مصحف نکویی، هرگز بفال مردم

3 بر کس نمیوزد تند هرگز نسیم لطفت از دل چگونه خیزد گرد ملال مردم

4 چشمی ز صبح وصلت، هرگز نکرد روشن هر چند سوخت خود را، شمع خیال مردم

5 خشم تو ای جفا جو، از لطف خلق خوشتر هجر تو ای پری رو، به از وصال مردم

6 خواری بر خلایق، عزت بود بر دوست صدر بهشت باشد، صف نعال مردم

7 واعظ ز منت خلق، ترسیده بسکه چشمم خواهم که رو نشویم با اشک آل مردم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر