1 از شرب مدام و لاف مشرب توبه وز عشق بتان سیم غبغب توبه
2 دل در هوس شراب و بر لب توبه زین توبهٔ نادرست یارب توبه
1 بستی قصب اندر سر، ای دوست بمشتی زر سه بوسه بده ما را، ای دوست بدستاران
1 در جسم پیاله جان روانست روان در روح بجسم آن روانست روان
2 در آب فسرده آتش سیال است در درج بلور لعل کانست روان
1 چو کودک سر فرود آرد به حجره بر سر حمدان چنان گردد که پندارم سمار و غست یا جله
2 درآویزم حمایلوار یکسر خویشتن را زو به گرد گردن و پشتش کنم آغوش چون بخله