- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوستان در ره دل سنگ گران است تنم چه کنم تا ز ره این سنگ به یک سو فگنم؟
2 گل باغ فلکم، آمده بر گلشن خاک بر درم جامه چو بادی بوزد زان چمنم
3 بلبل جان به هوایی چمن خویش بسوخت کی بود، کین نفس تنگ بهم برشکنم؟
4 شاهبازم که شکارم بود از عالم دل تا کیم زین دل مردار نه زاغ و زغنم
5 آب خوش خوردنم از عقل میسر نشود وقت می خوش آن کند بی خبر از خویشتنم
6 مستم از لعل لب خویش کن، ای دوست، چنانک خویشتن را به قیامت نشناسم که منم
7 من دردی کش دیرینه چو میرم سر مست به میم شوی و نمازی هم ازو کن کفنم
8 مگسیم و به خم باده در افتاده چو من به کرانی نرسم، چند پر و بال زنم؟
9 ساقیا، غرقه به می کن قدری خسرو را چند باشد ز بتان غرقه خونابه تنم؟