- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یافت از یوسف پدر بویی اگر رویش نیافت یوسف من آنچنان گمشد که کس بویش نیافت
2 خاک شو گر مهر ازو داری کز آن خورشید رخ هرکه خاک ره نشد یکذره ره سویش نیافت
3 کشته او از محبت تا کسی چون من نشد معجز عیسی ز سحر چشم جادویش نیافت
4 جان شیرینم فدایش کرد و هرگر جان من یک نظر بی زهر چشم از تلخی خویش نیافت
5 عمر اهلی گرچه در پای سگانش صرف شد مردمی در هیچکس غیر از سگ کویش نیافت