- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سالها شد که به جان طالب جانان خودم درد دل می طلبم در پی درمان خودم
2 جام می بر کف و در کوی مغان می گردم رند سرمست خود و ساقی مستان خودم
3 در نظر آینه می آرم و خود می نگرم عاشق روی خود و واله و حیران خودم
4 مو به مو با همهٔ خلق مرا پیوند است بستهٔ سلسلهٔ زلف پریشان خودم
5 نفسم آب حیاتی به جهان می بخشد خضر وقت خودم و چشمهٔ حیوان خودم
6 سید و بنده و محبوب و محب خویشم هر چه هستم دل و دلدار خود و آن خودم
7 نعمت اللهم و با ساقی سرمست حریف بر سر خوان خودم دایم و مهمان خودم