-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر من کند از بس غم عشق تو گرانی بیرون فتد از خاطرم اسرار نهانی
2 ایام چنان برده تواناییم از دست کز ضعف فتاده است سرشکم ز روانی
3 چون تیر از این خانه مهیای سفر باش آورد ز پیری چو قدت رو بکمانی
4 صد حیف که ما پیر جهاندیده نبودیم روزی که رسیدیم بایام جوانی
5 احوال ترا دوست چو به از همه داند واعظ تو هم احوال خود آن به که ندانی!