- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای گل، تو بی علاقه به دنیا شدی و من زین رو درین چمن تو همین واشدی و من
2 کم گشت حرف لیلی و مجنون ز روزگار روزی که ای نگار تو پیدا شدی و من
3 از فیض بیخودی تو که بایست او شوی صد حیف کز خودی همه تن ما شدی و من!
4 پر کرد عشق تربیت عاقلان شهر مجنون، همین تو قابل صحرا شدی و من!
5 از من نبود نام و نشان بی تو در میان چون آفتاب و ذره تو پیدا شدی ومن
6 این فیض بس که گاه خرامش تو ای سپند سرگرم سیر عالم بالا شدی و من
7 واعظ، جهان ز مردم خودبین پرست، لیک بینا بعیب خویش، تو تنها شدی و من!