-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دامن گل نبرد هر که ز خار اندیشد مهره حاصل نکند هر که ز مار اندیشد
2 در نیارد بکف آنکس که ز دریا ترسد نخورد باده هرآنکو ز خمار اندیشد
3 هر کرا نقش نگارنده مصور گردد نقش دیوار بود کو ز نگار اندیشد
4 تو چه یاری که نداری غم و اندیشهٔ یار یاری آنست که یار از غم یار اندیشد
5 در چنین وقت که از دست برون شد کارم من بیچاره که ام چارهٔ کار اندیشد
6 هر که سر در عقب یار سفرکرده نهاد این خیالست که دیگر ز دیار اندیشد
7 در چنین بادیه کاندیشهٔ سرنتوان کرد بار خاطر طلبد هر که ز بار اندیشد
8 آنکه شد بیخبر از زمزمهٔ نغمهٔ زیر تو مپندار که از نالهٔ زار اندیشد
9 گرتو صد سال کنی ناله و زاری خواجو گل صد برگ کی از بانگ هزار اندیشد