-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اول ز عاشقان به وفا یاد میکنی عاشق چو شد فریفته بیداد میکنی
2 گویا به عشوه یار توام یاد میکنی شادم بدین قدر که دلم شاد میکنی
3 خواهند عاشقان تو خود را ز رشک سوخت زان رو که بس حکایت فرهاد میکنی
4 گفتی گذشتم از سر خونت به دوستی باز این چه دشمنی است که بنیاد میکنی
5 اهلی خموش باش که آن گل نه زان تست گر تو هزار ناله و فریاد میکنی