-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پری رخان که برخ رشک لعبت چینند چه آگه از من شوریده حال مسکینند
2 اگر چه زان لب شیرین جواب تلخ دهند ولی بگاه شکر خنده جان شیرینند
3 بخویشتن نتوان دید حسن و منظر دوست علی الخصوص کسانی که خویشتن بینند
4 کنون ز شکر شیرین چه برخورد فرهاد که خسروان جهان طالبان شیرینند
5 مگر تو فتنه نخیزی و گرنه ز اهل نشست اگر چه همچو کبوتر اسیر شاهینند
6 ز چین زلف تو آگاه نیستند آنها کاسیر طرهٔ خوبان خلخ و چینند
7 مقامران محبت که پاک بازانند کجا ز عرصهٔ مهر تو مهره بر چینند
8 نظر بظاهر شوریدگان مکن خواجو که گنج معرفتند ار چه بیدل و دینند