- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صدهزاران چشم اگر بر روی یوسف ناظر است از خریداران به یک دیدن محبت ظاهر است
2 گر کنی زینگونه در کار محبان زهر چشم چشم تا بر هم زنی کار حریفان آخر است
3 نقش ابروی ترا تا قبله دل ساختم کافرم ای بت گرم نقشی دگر در خاطر است
4 شور و مستی از من و جور و جفا عیب از تو نیست عشق و مستوری و حسن دلنوازی نادر است
5 دل به درد و غم نهادم لاجرم شادم ز بخت شاد باشد هرکه او بر بخت و روزی شاکر است
6 کس نمیبینم که از دردت ندارد نالهای اینقدر باشد که اهلی دردمندی صابر است
7 گلرخان سرمست عیش و همدمان را حال خوش کس نمی پرسد که حال اهلی درمانده چیست