جز حرف زر و سیم، دلت هیچ از واعظ قزوینی غزل 370

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

جز حرف زر و سیم، دلت هیچ نگوید

1 جز حرف زر و سیم، دلت هیچ نگوید غیر از گل عباسی ازین باغ نروید

2 در پرده لبهاست، از آن جای زبان را تا حرف غم عشق تو بی پرده نگوید

3 هر گام درین راه، تماشای جدایی است حیف است کس این بادیه با دیده نپوید

4 بر خاک در دوست ره سجده نیابد تا چهره دل از گرد ره غیر نشوید

5 حرف غم عشق تو، کلامیست که باید جز کر نکند گوش و، بجز لال نگوید

6 ای آنکه زنی بهر صفا آب رخسار بر روی تو گردیست، که جز گریه نشوید

7 واعظ به دورویان جهان کرده ز بس خو هر گل که نه رعناست درین باغ نبوید

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر