- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرچه می بینی همه نور خداست تا نه پنداری که او از ما جداست
2 دیدهٔ دل باز کن تا بنگری روی جانانی که نور چشم ماست
3 جز صفات ذات او موجود نیست ور تو گوئی هست آن عین خطاست
4 ما و او موجیم و دریا از یقین کثرت و وحدت نظر کن از کجاست
5 آشکارا ونهان دیدم عیان صورت و معنی و جان و دل خداست
6 هر که او بینای ذات او بود دیده از نور صفاتش با صفاست
7 طالب و مطلوب نبی است و ولی کفر و ایمان زلف و روی مصطفاست
8 من چو منصورم روم بر دار عشق بر سردار فنا دار بقاست
9 خود تو را گفتن روا نبود چنین لیک چون امرت مرا گفتن رواست
10 مستم از جام شراب لم یزل نقلم از لعل لب آن دلرباست
11 عاشق و معشوق عشقم ای عزیز نعمت اللهم چنین منصب کراست