- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر کسی گاه جوانی تگ و پویی دارد گشت باغی و نشاط لب جویی دارد
2 کس نپرسد که کجایم من بی خانه و جای؟ هر خسی خاکی و هر سگ سر کویی دارد
3 دوست دارم خم گیسوی نکورویان را وان کسی را که دلی در خم مویی دارد
4 کاشکی خاک شوم من به زمینی کانجا ترک من گاه سواری تگ و پویی دارد
5 تا درونی نبود، محرم شوقی نشود سوزش عود از آن است که بویی دارد
6 گر سرم دولت چوگانش نیرزد، باری لذتی دارم از آن حال که گویی دارد
7 هان و هان تا نکند عمر به بستان ضایع هر که در خانه تماشای نکویی دارد
8 عاشقان باده به جز کأس ملامت نخورند کار مجنون است که سنگی و سبویی دارد
9 یارب این مذهب خورشید پرستی ز چه خاست؟ مگر آن است که چون روی تو رویی دارد
10 خسرو ار جان به غمت داد، ترا بادا عیش چون تویی را چه غم، ار جان چو اویی دارد؟