- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر زمان عشق تو در کارم کشد وز در مسجد به خمارم کشد
2 چون مرا در بند بیند از خودی در میان بند زنارم کشد
3 دردییی بر جان من ریزد ز درد پس به مستی سوی بازارم کشد
4 گر ز من بد مستییی بیند دمی گرد شهر اندر نگونسارم کشد
5 ور ز عشق او بگویم نکتهای از سیاست بر سر دارم کشد
6 چون نماند از وجودم ذرهای بار دیگر بر سر کارم کشد
7 گه به زحمتگاه اغیارم برد گه به خلوتگاه اسرارم کشد
8 چون به غایت مست گردم زان شراب در کشاکش پیش عطارم کشد