-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر زمان لاف وفایی می زنی آتشی در مبتلایی می زنی
2 چون که جانی داری اندر مردگی لاف نیکویی ز جایی می زنی
3 بوالعجب مرغی که کس آگاه نیست تا تو پر بر چه هوایی می زنی
4 ماهرویی و ازین رو ای پسر مهر و مه را پشت پایی می زنی
5 گفتهای کار تو را رایی زنم من بمردم تا تو رایی می زنی
6 میزنم بر آتش عشق آب چشم تا چرا راه چو مایی می زنی
7 بسکه کردم آشنا در خون دل تا همه بر آشنایی می زنی
8 زخمه بر ابریشم عطار زن گر به صد زاری نوایی می زنی