هر دم به گوشم آید از سوز از خالد نقشبندی غزل 56

خالد نقشبندی

آثار خالد نقشبندی

خالد نقشبندی

هر دم به گوشم آید از سوز دل صدایی

1 هر دم به گوشم آید از سوز دل صدایی گویا ز دردمندان خالی نمانده جایی

2 بر حال خویش گریم از جور زلف شوخی بینم به دست صیاد هر مرغ بسته پایی

3 گلزار حسن جانان هرگز خزان نبیند آری که می نباشد فردوس را فنایی

4 بر دیده آنچه آید در انتظار رویت چشم جهان ندیده زین گونه ماجرایی

5 خالد ز در اشکش دامن پر است دائم سازد مگر نثارش در پای مه لقائی

عکس نوشته
کامنت
comment