- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر دم به گوشم آید از سوز دل صدایی گویا ز دردمندان خالی نمانده جایی
2 بر حال خویش گریم از جور زلف شوخی بینم به دست صیاد هر مرغ بسته پایی
3 گلزار حسن جانان هرگز خزان نبیند آری که می نباشد فردوس را فنایی
4 بر دیده آنچه آید در انتظار رویت چشم جهان ندیده زین گونه ماجرایی
5 خالد ز در اشکش دامن پر است دائم سازد مگر نثارش در پای مه لقائی