- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر شبم کآهم به عالم دم زدی آتش اندر خرمن عالم زدی
2 سوخت جانم را غم و غم سوختی ذره ای سوز من ار بر غم زدی
3 گر دلم را دست بودی بر فلک دیده ای سقفش که چون برهم زدی
4 زین زبان دانی اگر جم بودمی آسمانم بوسه بر خاتم زدی
5 در تن خاکی و سلطانی بدی خاک پایم آسمان را کم زدی