هر شبی چون یاد آن رخسار از امیرخسرو دهلوی غزل 1330

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

هر شبی چون یاد آن رخسار گلناری کنم

1 هر شبی چون یاد آن رخسار گلناری کنم تا به وقت صبح از مژگان گهرباری کنم

2 گاه از تف دهان دامن بسوزم زهد را گه ز دود سینه سقف آسمان تاری کنم

3 تیر مژگانش به جانم تا رسید از نوک آه زخمها هر صبح در نه طاق زنگاری کنم

4 گر تمنای جفای او به خونریزم بود شحنه غم را به خون خویش هم یاری کنم

5 ضربت غم می خورم سلطانی آسا تا به کی قبله جان روی آن رخسار گلناری کنم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر