-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 هر شب منم ز هجر پریشان و دیده تر دل از برم رمیده و من زو رمیده تر
2 افغان ز تو که هست به گوشت فغان من هر چند بیش می شنوی ناشنیده تر
3 شیرین غمی ست عشق، ولیکن زمان کجاست؟ ای دل، بگویمت که بخور، لیک دیده تر
4 خلقی به راه منتظرت جان سپرده اند ای ترک مست، دار عنان را کشیده تر
5 تو فتنه زمان شدی، ورنه روزگار بوده ست پیش ازین قدری آرمیده تر
6 ای دوست، پرده پوشی مجنون ز عقل نیست کور است دامنی ز گریبان دریده تر
7 خسرو، زمان رفتن و بر دوش بار عشق راه دراز می روی، آخر جریده تر!