هر شب از دست غمت دیده از امیرخسرو دهلوی غزل 1358

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

هر شب از دست غمت دیده و دل خون شودم

1 هر شب از دست غمت دیده و دل خون شودم وانگه از هر مژه راوق شده بیرون شودم

2 گاه گاهی به سر زلف تو در می آیم با دلی در هم و آن هم ز غمت خون شودم

3 مردم دیده کند رقص به صحرای دو رخ چون بم و زیر دل خسته به گردون شودم

4 روزگاری ست مرا سخت پریشان ز غمت چه کنم بی تو و این عمر به سر چون شودم؟

5 خار خارت نشود از دل خسرو بیرون گر چه از خون جگر رخ همه گلگون شودم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر