جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

هر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 26

غزل 26 ام از 6329 غزلیات

هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان‌ها

1 هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان‌ها کاخر چو دردی بر زمین تا چند می‌باشی برآ

2 هر کز گران جانان بود چون درد در پایان بود آنگه رود بالای خم کان درد او یابد صفا

3 گل را مجنبان هر دمی تا آب تو صافی شود تا درد تو روشن شود تا درد تو گردد دوا

4 جانیست چون شعله ولی دودش ز نورش بیشتر چون دود از حد بگذرد در خانه ننماید ضیا

5 گر دود را کمتر کنی از نور شعله برخوری از نور تو روشن شود هم این سرا هم آن سرا

6 در آب تیره بنگری نی ماه بینی نی فلک خورشید و مه پنهان شود چون تیرگی گیرد هوا

7 باد شمالی می‌وزد کز وی هوا صافی شود وز بهر این صیقل سحر در می‌دمد باد صبا

8 باد نفس مر سینه را ز اندوه صیقل می‌زند گر یک نفس گیرد نفس مر نفس را آید فنا

9 جان غریب اندر جهان مشتاق شهر لامکان نفس بهیمی در چرا چندین چرا باشد چرا

10 ای جان پاک خوش گهر تا چند باشی در سفر تو باز شاهی بازپر سوی صفیر پادشا

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان‌ها

شاعر شعر هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان‌ها چه کسی است ؟

شاعر شعر هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان‌ها جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان‌ها در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان‌ها چیست ؟

قالب شعر هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان‌ها غزل است

مضمون اصلی شعر هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان‌ها چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر