- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر کرا داعیه درد طلب پیدا شد عاقلان جمله بر آنند که او شیدا شد
2 آتش عشق ز هر سینه که زد شعله مهر گر همه صبح مبین است که او رسوا شد
3 پیش رفتار تو، ای آب روان از تو خجل گر نشد سرو چرا ساکن و پا بر جا شد؟
4 چشم نرگس به گل روی تو می بینم باز همچو یعقوب که از بوی پسر بینا شد
5 از خطا بود که در چین سر زلف تو باد رفت و زنجیر کش سلسله سودا شد
6 ساقیا، باده مپیمای که بدنامی ما بر سر کوی تو افسانه کشورها شد
7 دل خسرو به کجا رفت که از تنگی عشق؟ همچو نقش دهنت کم زد و ناپیدا شد