هر کرا داعیه درد طلب از امیرخسرو دهلوی غزل 747

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

هر کرا داعیه درد طلب پیدا شد

1 هر کرا داعیه درد طلب پیدا شد عاقلان جمله بر آنند که او شیدا شد

2 آتش عشق ز هر سینه که زد شعله مهر گر همه صبح مبین است که او رسوا شد

3 پیش رفتار تو، ای آب روان از تو خجل گر نشد سرو چرا ساکن و پا بر جا شد؟

4 چشم نرگس به گل روی تو می بینم باز همچو یعقوب که از بوی پسر بینا شد

5 از خطا بود که در چین سر زلف تو باد رفت و زنجیر کش سلسله سودا شد

6 ساقیا، باده مپیمای که بدنامی ما بر سر کوی تو افسانه کشورها شد

7 دل خسرو به کجا رفت که از تنگی عشق؟ همچو نقش دهنت کم زد و ناپیدا شد

عکس نوشته
کامنت
comment