1 هر ذره که در خاک زمینی بودهست پیش از من و تو تاج و نگینی بودهست
2 گرد از رخ نازنین به آزرم فشان کآن هم رخ خوب نازنینی بودهست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 نیکی و بدی که در نهاد بشر است شادی و غمی که در قضا و قدر است
2 با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل چرخ از تو هزار بار بیچارهتر است
1 دهقان قضا بسی چو ما کشت و درود غم خوردن بیهوده نمیدارد سود
2 پر کن قدح می به کفم درنه زود تا باز خورم که بودنیها همه بود
1 گاوی است بر آسمان قَرینِ پروین، گاوی است دگر نهفته در زیر زمین؛
2 گر بینایی، چشمِ حقیقت بگشا: زیر و زَبَرِ دو گاو مشتی خر بین.
1 دنیا دیدی و هرچه دیدی هیچ است، و آن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است،
2 سرتاسرِ آفاق دویدی هیچ است، و آن نیز که در خانه خزیدی هیچ است.
1 تا کی غم آن خورم که دارم یا نه وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
2 پرکن قدح باده که معلومم نیست کاین دم که فرو برم برآرم یا نه
1 هر راز که اندر دل دانا باشد باید که نهفتهتر ز عنقا باشد
2 کاندر صدف از نهفتگی گردد در آن قطره که راز دل دریا باشد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **