- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عاقبت حسرتِ لعل تو دلم را خون کرد داغ سودای مرا فکر خطت افزون کرد
2 دیده را از قبل اشک هر آن راز که بود به خیالت همه را دوش ز دل بیرون کرد
3 حلقه یی از شکن سلسلهٔ موی تو بود زلف لیلی که به هر شیوه دلی مجنون کرد
4 دل بشد در طلب وصل و نشد معلومم که چسان رفت در این راه و به آخر چون کرد
5 چنگ در پردهٔ عشّاق زد و راست نشد عود سازی که در این دایره بی قانون کرد
6 هیچ کس خرده بر اشعار خیالی نگرفت تا به وصف قد تو طبع خرد موزون کرد