1 گر چه خوبان ز مه فزون باشند پیش آن ماه من زبون باشند
2 مردمانی که روی او دیدند تا بباشند سرنگون باشند
3 گفتمش «بنده ایم » گفت «خموش تو چه دانی که بنده چون باشند»؟
4 یار مهمان تست، ای دیده مردمان را بگو برون باشند
5 ای دل خون گرفته، عشق مباز که بتان تشنگان خون باشند
6 عافیت را به خواب می جویند دردمندان که بی سکون باشند
7 عقل درد سر است، زین معنی عارفان عاشق جنون باشند
8 تو برون رو ز سینه ام، کای جان یار یاران ز در درون باشند
9 عشق بازی ز خسرو آموزند لیلی و مجنون ار کنون باشند