-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خواجه تو عاقلانه میباش چون بیخبری ز شور اوباش
2 آن چهره که رشک فخر فقرست با ناخن زشت خویش مخراش
3 آن بت به خیال درنگنجد بتها به خیال خانه متراش
4 جمله بت و بت پرست چون اوست غیر کل و جمله چیست جز لاش
5 نی فهم کنند خلق این را نی دستوری که دم زنم فاش
6 این ماش برنج احولانست ور نی نه برنج هست و نی ماش
7 پایانها را کجا شناسند چون پوشیدست رشک روهاش
8 گر میدزدی ز زندگان دزد ای دزد کفن به شب چو نباش
9 اما ز قضاست مات من مات هم حکم قضاست عاش من عاش
10 خامش که ز شب خبر ندارد آن کس که به روز خورد خشخاش