جاودان باد از امیر معزی نیشابوری قصیده 346

امیر معزی نیشابوری

آثار امیر معزی نیشابوری

امیر معزی نیشابوری

جاودان باد دولت سلطان

1 جاودان باد دولت سلطان دل او شاد باد و بخت جوان

2 رای او پاک و همتش عالی تیغ او تیز و ملکش آبادان

3 کرده با بخت او قضا بیعت کرده با قَدر او قَدَر پیمان

4 دست او روز بزم گوهر بار تیغ او روز رزم خون‌افشان

5 هر ندیمش به فرّ افریدون هر غلامش به عدل نوشروان

6 روز بزم است و روزگار نشاط فَروَدین است در مه آبان

7 به چنین روز شاد باشد دل در چنین بزم تازه باشد جان

8 ساقیا رَطل باده بر پیمای مطربا دست بَر سوی دستان

9 ای بزرگان عصر نوش کنید یاد شاهنشه زمین و زمان

10 می روشن به یاد طلعت شاه قوّت خاطرست و قُوت روان

11 پادشاهی که هست گیتی بخش شهریاری که هست شهر‌ستان

12 از جهان کوشش و ازو بخشش وز فلک طاعت و ازو فرمان

13 میزبانان و میهمانان را پیش ازین دیده‌اند خلق جهان

14 میزبانی که دید چون سرهنگ میهمانی که دید چون سلطان

15 شادباش ای خدایگان بزرگ حکم تو بر بزرگ و خرد روان

16 همچنین باده نوش و خرم زی مجلس آرای و کام خویش بران

17 تا بپاید فلک تو نیز بپای تا بماند جهان تو نیز بمان

عکس نوشته
کامنت
comment