- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مر بحر را ز ماهی دایم گزیر باشد زیرا به پیش دریا ماهی حقیر باشد
2 مانند بحر قلزم ماهی نیابی ای جان در بحر قلزم حق ماهی کثیر باشد
3 بحرست همچو دایه ماهی چو شیرخواره پیوسته طفل مسکین گریان شیر باشد
4 با این همه فراغت گر بحر را به ماهی میلی بود به رحمت فضل کبیر باشد
5 وان ماهیی که داند کان بحر طالب اوست پایش ز روی نخوت فوق اثیر باشد
6 آن ماهیی که دریا کار کسی نسازد الا که رای ماهی آن را مشیر باشد
7 گویی ز بس عنایت آن ماهیست سلطان وان بحر بینهایت او را وزیر باشد
8 گر هیچ کس ز جرات ماهیش خواند او را هر قطرهای به قهرش مانند تیر باشد
9 تا چند رمز گویی رمزت تحیر آرد روشنترک بیان کن تا دل بصیر باشد
10 مخدوم شمس دینست هم سید و خداوند کز وی زمین تبریز مشک و عبیر باشد
11 گر خارهای عالم الطاف او ببینند در نرمی و لطافت همچون حریر باشد
12 جانم مباد هرگز گر جانم از شرابش وز مستی جمالش از خود خبیر باشد