1 بسکه بخشد کف تو دروگهر بحر شرمنده گشته و فاوا
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 کند گر تموج هیولای اولی تلاطم نماید مزاج از طبایع
2 و راز نفس کل عقل کلی شکیبد بر افتد زاوتاد رسم صنایع
1 رفتیم ز خدمت تو، دل خون کرده دل خون شده و ز دیده بیرون کرده
2 قد چو الف بعشق تو نون کرده خاک ره پشت موزه گلگون کرده
1 رسول بخت بمن بنده دوش داد پیام بدان گهی که فلک زد بدل ضیا بظلام
2 سپاه روز بر افگند خر گه از صحرا زدند لشکر شب گرد کوه و دشت خیام
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به