بس که دل پر آتشم بهر تو آه از اهلی شیرازی غزل 87

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

بس که دل پر آتشم بهر تو آه کرده است

1 بس که دل پر آتشم بهر تو آه کرده است گلخنی است کز غمت جامه سیاه کرد است

2 دیده اگر به خون کشم هست سزای دیدنش سنک که میزنم به دل چه گناه کرده است

3 ترسم از آنکه چشم من کج نظرش گمان بری بسکه به گوشه نظر در تو نگاه کرده است

4 منکر عشق چون شود دیده که از نظاره ات چشم تو را بحال خود هردو گواه کرده است

5 سروقد تو تا گهی سوی چمن قدم نهد نرگس مست عمرها دیده به راه کرده است

6 در شب غم به روشنی دانه در به گوش تو آنچه کند کجا جوی خرمن ماه کرده است

7 اهلی اگر گرفته یی ملت عشق و کنج صبر آنچه تو کرده یی همه همت شاه کرده است

عکس نوشته
کامنت
comment