ای بس که از از جلال الدین محمد مولوی غزل 1807

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ای بس که از آواز دش وامانده‌ام زین راه من

1 ای بس که از آواز دش وامانده‌ام زین راه من وی بس که از آواز قش گم کرده‌ام خرگاه من

2 کی وارهانی زین قشم کی وارهانی زین دشم تا دررسم در دولتت در ماه و خرمنگاه من

3 هر چند شادم در سفر در دشت و در کوه و کمر در عشقت ای خورشیدفر در گاه و در بی‌گاه من

4 لیکن گشاد راه کو دیدار و داد شاه کو خاصه مرا که سوختم در آرزوی شاه من

5 تا کی خبرهای شما واجویم از باد صبا تا کی خیال ماهتان جویم در آب چاه من

6 چون باغ صد ره سوختم باز از بهار آموختم در هر دو حالت والهم در صنعت الله من

عکس نوشته
کامنت
comment