جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

اندر از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2957

غزل 2957 ام از 6329 غزلیات

اندر شکست جان شد پیدا لطیف جانی

1 اندر شکست جان شد پیدا لطیف جانی چون این جهان فروشد وا شد دگر جهانی

2 بازار زرگران بین کز نقد زر چه پر شد گر چه ز زخم تیشه درهم شکست کانی

3 تا تو خمش نکردی اندیشه گرد نامد وا شد دهان دل چون بربسته شد دهانی

4 چندین هزار خانه کی گشت از زمانه تا در دل مهندس نقشش نشد نهانی

5 سری است زان نهانتر صد نقش از آن مصور در خاطر مهندس و اندر دل فلانی

6 چون دل صفا پذیرد آن سر جهان بگیرد وآنگه کسی نمیرد در دور لامکانی

7 تبریز شمس دین را از لطف لابه‌ای کن کز باغ بی‌زمانی در ما نگر زمانی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر اندر شکست جان شد پیدا لطیف جانی

شاعر شعر اندر شکست جان شد پیدا لطیف جانی چه کسی است ؟

شاعر شعر اندر شکست جان شد پیدا لطیف جانی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر اندر شکست جان شد پیدا لطیف جانی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر اندر شکست جان شد پیدا لطیف جانی چیست ؟

قالب شعر اندر شکست جان شد پیدا لطیف جانی غزل است

مضمون اصلی شعر اندر شکست جان شد پیدا لطیف جانی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر