-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یا من عجب فتادم یا تو عجب فتادی چندین قدح بخوردی جامی به من ندادی
2 تو از شراب مستی من هم ز بوی مستم بو نیز نیست اندک در بزم کیقبادی
3 بسیار عاشقان را کشتی تو بیگناهی در رنج و غم نکشتی کشتی ز ذوق و شادی
4 ای تو گشاد عالم ای تو مراد آدم خانه چرا گرفتی در کوی بیمرادی
5 زیرا چراغ روشن در ظلمت شب آید درمان به درد آید این است اوستادی
6 بستی زبان و گوشم تا جز غمت ننوشم نی نکته عمیدی نی گفته عمادی
7 تبریز شمس دین را خدمت رسان ز مستان سجده کن و بگویش اوحشت یا فؤادی