- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مصر شرف از حسن ادب یوسف جان یافت دولت بعبث جان برادر نتوان یافت
2 داریم گمانی که ترا هست دهان لیک کس گنج یقین را نتواند بگمان یافت
3 آنی که تو داری بصفت راست نیاید آن مست می تست که کیفیت آن یافت
4 آن زخم جفا خورد شکاریم که از ما بی خون جگر کس نتوانست نشان یافت
5 دشنام ترا قدر دعا گوی تو داند کز تلخی دشنام تو شیرینی جان یافت
6 یکدم بوصال تو امانم ندهد هجر هرگز نتواند کسی از مرگ امان یافت
7 آیینه اسکندر و جام جم اگر هست اینست که اهلی ز کف پیر مغان یافت