1 تلاش برتری از حد، خلاف فرهنگ است برون ز پرده چو شد نغمه، خارج آهنگ است
2 کم است وجه معاش تو، از زیاده روی تو گر بزرگ نباشی، زمانه کی تنگ است؟
3 ز حرف نرم، دل دشمنان بدست آید چو چرب گشت زبان، قلعه گیر بی جنگ است
1 ریش سازد ز نزاکت گل رخسار ترا گر خلد خار به پا طالب دیدار ترا
2 فرصت چشم گشودن به نگاهی ندهد کس چو حیرت نکشد غیرت رخسار ترا
1 زان لعل لب سخن شده رنگین ز بس مرا در سینه چون خراش نماید نفس مرا
2 صید غزال فرصتم از دست رفت، حیف! طول امل کشیده چو سگ در مرس مرا!
1 عینک شود چو شیشه دل عقل پیر را بیند به یک قماش پلاس و حریر را
2 کشتی نشین فقر در این بحر فتنه خیز نیکو گرفته دامن موج حصیر را