-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای سواد خط توشرح مصابیح جمال طاق پیروزهٔ ابروی تو پیوسته هلال
2 زلف هندوی تو چینی و ترا رومی روی چشم ترک تو ختائی و ترا زنگی خال
3 کی شکیبد دلم از چشمهٔ نوشت هیهات تشنه در بادیه چون بگذرد از آب زلال
4 گر بود شوق حرم بعد منازل سهلست هجر در راه حقیقت نکند منع وصال
5 نتوان گفت که می در نظرت هست حرام زانکه در گلشن فردوس بود باده حلال
6 بر بنا گوش تو خال حبشی هر که بدید گفت بر گوشهٔ خورشید نشستست بلال
7 چون خیال تو درآید بعیادت ز درم خویش را باز ندانم من مسکین ز خیال
8 گفتم از دیده شوم غرقهٔ خون روزی چند چشم دریا دل من شور برآورد که سال
9 چه کند گر نکند شرح جمالت خواجو که بوصف تو رساندست سخن را بکمال