-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مستانه ساقی از در در آمد از دولت او کارم بر آمد
2 جان گرامی کردم فدایش عمر عزیزم خوش بر سر آمد
3 خورشید حسنش خوش بر سر آمد سرو روانش چون در بر آمد
4 استغفرالله از توبه کردن بود آن گناهی از من گر آمد
5 از مجلس ما زاهد روان شد ساقی سرمست از در درآمد
6 مستانه جامی پر می به من داد صد بارم از جان آن خوشتر آمد
7 چون نعمت الله رندی حریفی وقتی چنین خوش ، خوش درخور آمد