بیمار چشم مست تو رنجور از خواجوی کرمانی غزل 130

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

بیمار چشم مست تو رنجور خوشترست

1 بیمار چشم مست تو رنجور خوشترست لفظ خوشت ز لؤلؤ منثور خوشترست

2 عکس رخ تو در شکن طرهٔ سیاه از نور شمع در شب دیجور خوشترست

3 صحبت خوشست لیکن اگر نیک بنگری جادوی ناتوان تو رنجور خوشترست

4 بشکن خمار من بلب لعل جان‌فزای کان چشم مست تست که مخمور خوشترست

5 مشنو که روضه بی می و معشوق خوش بود زیرا که نالهٔ دهل از دور خوشترست

6 عشرت خوشست خاصه در ایام نوبهار لیکن بدور دختر انگور خوشترست

7 در پای گل ترنم بلبل خوشست لیک آواز چنگ و نغمهٔ طنبور خوسترست

8 منظور اگر نظر بودش با تو خوش بود اما نظر بطلعت منظور خوشترست

9 گفتم کمند زلف تو معذورم ار کشم در تاب رفت و گفت که معذور خوشترست

10 خواجو کنونکه موکب سلطان گل رسید بستان خوشست و مجلس دستور خوشترست

عکس نوشته
کامنت
comment