دردا که دگر ما را آن از امیرخسرو دهلوی غزل 479

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

دردا که دگر ما را آن یار نمی پرسد

1 دردا که دگر ما را آن یار نمی پرسد احوال دل پر خون دلدار نمی پرسد

2 می پرسم و می جویم در هر نفسی صد بار او در همه عمر خود یک بار نمی پرسد

3 یار از سر یاربها با ما سخنی می گفت امسال به دشنامی چون یار نمی پرسد

4 بیمار تب هجرم آن ماه طبیب من دردا که طبیب من بیمار نمی پرسد

5 گر یار نمی پرسد خسرو چه کند آن را؟ شاه است و گدایان را از عار نمی پرسد

عکس نوشته
کامنت
comment